دانشجو بود و جوان، آمده بود خط، داشتم موقعیت منطقه را برایش میگفتم که برگشت و گفت: «ببخشید، حمام کجاست؟» گفتم: حمام را میخواهی چکار؟ گفت: میخواهم غسل شهادت کنم. با لبخند گفتم: دیر اومدی ز... ادامه مطلب
بعد از اینکه گردوغبار ناشی از انفجار خمپاره فرو نشست، به طرف من برگشت. درحالیکه با دستش چشم خونآلودة ترکش خوردهاش را میفشرد، گفت: آخ چشمم! به شوخی گفتم: «چشمت درآد، میخواستی نیایی جبهه،... ادامه مطلب
دوران هشت ساله دفاع مقدس سرشار از خاطره است، هنوز دلهای مشتاق بسیاری منتظر شنیدن گفتهها و ناگفتههای دوره حماسه و ایثار هستند. شرح مجدد دلاوری و مقاومت و شتاب در عرصه رادمردی گرچه مكرر است... ادامه مطلب
جا به جايي هايي در لشكر انجام شده بود. در اين ميان، شيردل هم مسئوليتي را در گردان بهداري به عهده گرفت. سرعت نقل و انتقالات، باعث شده بود تا نيروها به طور كامل به هم معرفي نشوند و اين امر، بع... ادامه مطلب
«بريم غواص بشيم؟… من دقت كردم، تو اين عمليات هاى آخرى غواص ها بيشتر رفتن واسه خط شكنى. من فكر مى كردم زرهى خوبه. اما غواصى يه چيز ديگه است…» باچه عشقى هم تعريف مى كرد «فكرش را بك... ادامه مطلب