خاطرات تلخ و شیرین زیادی با دوستان داشتم که شدیدا فقدان آنها مرا متحول کرد . برایم خیلی سخت بود . زندگی و زنده بودن تا آن روز هیچوقت برایم اینقدر بی ارزش ننموده بود . خلوص و پاکی این دوستان... ادامه مطلب
صبح پس از نماز و استراحت و شوخی وصحبت با دوستان حدود ساعت ده بود رفتم کنار چشمه آب نزدیک چادرمان . نمی دانم چرا احساس راحتی می کردم و روحیه ام کمی باز شده بود . یکی از همسنگران مرا صدا کرد... ادامه مطلب
روز بعد پس از نماز و صبحانه و کمی دید زدن اطراف همراه برادر صباغ به محلی در همان حوالی رفتیم و پس از هماهنگی ، برادر خانی و یکی دیگر از برادران تیپ 15 خرداد سوار یک وانت تویوتا به ما ملحق شد... ادامه مطلب
داشتم به عمق عملیات فکر می کردم هنوز کاملا متوجه ابعاد و عمق قضیه نبودم توجهم را افراد نظامی قرار گاه رمضان و راهنمایان کرد آنها جلب کرد که با تجهیزات و قاطر و لباس کردی داشتند آماده اعزام ب... ادامه مطلب
ارتش متجاوز دشمن در آغاز جنگ تحمیلی با بهره گیری از کمک های نجومی ابرقدرتها ودنیای مرتجع عرب وبا به کار گیری نیرویی چند هزار نفره ،در حالی که از سوی صدها هواپیمای جنگی و توپخانه اش حمایت می... ادامه مطلب
عملیات والفجر 8 درساعت 22:10 روز بیست ودوم بهمن 1364 آغاز شد. برخی از مهم ترین اهداف این عملیات عبارت بود از: انهدام سکوهای پرتاب موشک، فتح شهر فاو و مسدود کردن راه ورود عراق به خلیج فارس. م... ادامه مطلب
باید برای شب اول حداکثر فاصله را از خط خودی می گرفتیم و تا می توانستیم به عمق می رفتیم . اقدامات تامینی و موانع دشمن هر چه به طرف پشت خط برویم کمتر می شود چون احتمال حضور ما در آنجا بسیار ک... ادامه مطلب
يكم: اولين آشنايي: اولين باري كه با مهدي آشنا شدم، زماني بود كه ايشان در واحد اطلاعات سپاه قم، مــــشغول به كار شدند. آن زمان، ابتداي شروع كار سپاه بود و در داخل كشور بحرانهاي بسياري ايجاد ش... ادامه مطلب
نزدیک صبح به یک پایگاه در کوه های قره داغ رسیدیم تعدادی از نیروهایمان از قبل در آنجا مستقر بودند با رسیدن ما چند ساعت بعد نیز مسئول منطقه برادر رجائی از مقر فرماندهی مالبند آمده بودند. گوئی... ادامه مطلب
چند روز بعد بالاخره مسئول اطلاعات آمد نامش برادر حمزه بود و از اهالی شمال بود. شخصی حدودا 30 الی 35 ساله با قدی بلند و چهارشانه، آدم محتاط و با تجربه ای بود. بعدها فهمیدم که قبلا مسئول اطلاع... ادامه مطلب
«جيرجيرك پنج تا بزن … جيرجيرك بلبلي بزن … جيرجيرك چهار تا بزن…» من هم به حرفش گوش مي كردم و هي صدا در مي آوردم. يه 15 دقيقه اي بساط همين بود. ديگه خسته شدم و از تو گودي بير... ادامه مطلب
شهید مسعود علیمحمدی مسعود علیمحمدی (۳ شهریور ۱۳۳۸ در تهران (کن) – ۲۲ دی ۱۳۸۸ در تهران) استاد فیزیک دانشگاه تهران بود که در بامداد ۲۲ دی ماه ۱۳۸۸ و در سن ۵۰ سالگی، به هنگام بیرون آمدن ا... ادامه مطلب
شهید مصطفی احمدی روشن مصطفی احمدی روشن (۱۷ شهریور ۱۳۵۸ در تهران – ۲۱ دی ۱۳۹۰ تهران) معاون بازرگانی سایت هستهای نطنز بود که پس از خروج از منزل در ساعت ۸:۳۰ صبح توسط یک موتورسیکلت سوار... ادامه مطلب