اولین وصیتنامه… برادرانم، اسلام عزیز احتیاج به جانبازی دارد، بیایید تا خودمان را آماده جانفشانی کنیم. پدر و مادر عزیزم، امروز حسین زمان روح خداست…اینها میخواهند ما را به وسیله... ادامه مطلب
همزمان با ایام شهادت شهید «محسن کرمیانی» انجمن پیشکسوتان سپاس متنی برای گرامیداشت یاد و خاطره این سرباز گمنام شهید به شرح زیر در اختیار ایسنا قرار داده است. «محسن کرمیانی در سال 1336 در تهرا... ادامه مطلب
11 سالش بود که به جبهه رفت، 10 سال از نوجوانی و جوانیاش که بهترین سالهای زندگی بهشمار میرفت را در این بیمارستان و آن بیمارستان سپری کرد، از بیمارستان شهید بقایی اهواز و بیمارستانهای تهر... ادامه مطلب
«احمد اسماعیلی» نمونهای از جوانهای خالص و بیریای دوران سخت جنگ است که زندگی آراماش با «آذر» را در اولین سالهای بعد از انقلاب شروع کرد. آغاز زندگی مشترک با برگزاری یک عروسی ساده آن هم به... ادامه مطلب
«شب خاطره» عنوان برنامه و سنتی چندساله در حوزه هنری است که در آن، رزمندگان و شاهدان جنگ به دور هم جمع شده و به بیان خاطرات خود میپردازند. انتشارات سوره مهر اقدام به انتشار این سلسله جلسات... ادامه مطلب
«شب خاطره» عنوان برنامه و سنتی چندساله در حوزه هنری است که در آن، رزمندگان و شاهدان جنگ به دور هم جمع شده و به بیان خاطرات خود میپردازند. انتشارات سوره مهر اقدام به انتشار این سلسله جلسات... ادامه مطلب
کتاب «شبیه صدام»، مجموعه خاطرات معلمی عراقى بهنام میخاییل رمضان است که بهخاطر شباهت شگفتآور به صدام، در سال 1979 توسط یکى از نزدیکانش به حزب بعث معرفى و پس از انجام عمل جراحی تا سال 19... ادامه مطلب
رضا پناهی رزمنده نوجوانی که با دست خط خودش عبارت مسافر کربلا را در پشت پیراهنش نوشت و راهی، راهی شد که تنها مردان خدا از آن عبور میکردند. شهید رضاپناهی کوچکترین کماندوی رسمی که عضو واحد اطل... ادامه مطلب
یکی از اسرای اردوگاه تکریت، از ناحیهی دو پا فلج شده بود و به هیچ وجه قدرت حرکت نداشت. بنابراین دوستان برای بردنش به بهداری، دستشویی و دیگر کارها کمکش میکردند. او در آسایشگاه 16 زندگی میک... ادامه مطلب
تصویر نوجوانی که کنار تانک اسلحهاش را بغل کرده است و در خوابی شیرین فرو رفته را شاید همه دیده باشند اما اینکه این تصویر متعلق به چه کسی است و توضیحات درباره آن را کمتر کسی میداند. این عکس... ادامه مطلب
استوار عراقی بود بنام حمزه با قد بلند و لاغر که به جای اینکه یک تختهاش کم باشد چند تختهاش کم بود. سربازان عراقی او را تحویل نمیگرفتند؛ او سعی میکرد تلافی را سر بچهها در بیاورد که معمولا... ادامه مطلب
“میرزامحمد سلگی” فرمانده گردان 152 حضرت ابالفضل (ع) لشگر 32 انصارالحسین در دوران دفاع مقدس در خاطرات خود که چندی است در کتاب «آب هرگز نمیمیرد» به رشته تحریر در آمده است روای... ادامه مطلب
گاهی اوقات، بچهها از شدت تشنگی مجبور بودند آبهای کثیف کف اردوگاه را بیاشامند. هوای این اردوگاه (رمادی ۲) ـ که در نزدیکی مرز اردن قرار داشت ـ بسیار گرم بود. هر روز میآمدند و بی جهت ما را م... ادامه مطلب
رزمندهای را تصور کنید که یک چشمش تخلیه شده، جمجمهاش صدمه دیده و چهار روز است که در یخبندان ارتفاعات، بین مرگ و زندگی معلق است. در این هنگام سه سرباز دشمن بالای سر میرسند تا تیر خلاص را به... ادامه مطلب
بر سر مزار برادر شهیدش(محمدقلی) نشسته بود و دستش را روی قبرش گذاشت و سوگند یاد کرد “تا جان در بدن دارم نمیگذارم اسلحهات بر زمین بیفتد و تا انتقام خون تو و یارانت را از کوردلان بعثی ن... ادامه مطلب