به نام خدا
خلاصه و حقيقت و محتواي مهدويت منتهي شدن سير جوامع جهان به سوي جامعه واحد و سعادت عمومي و امنيت و رفاه و تعاون و همکاري و همبستگي همگاني و حکومت حخق و عدل جهاني و غلبه حق بر باطل. و جنود (الله) بر جنود (شيطان) و نجات مستضعفان و نابودي مستکبران و خلافت مومنان و شايستگان به رهبري يک رجل و ابرمرد الهي است که موعود انبياء و اديان و دوازدهمين اوصياء و خلفاء پيغمبر آخر الزمان است.
بسم الله الرحمن الرحیم
خلاصه و حقيقت و محتواي مهدويت منتهي شدن سير جوامع جهان به سوي جامعه واحد و سعادت عمومي و امنيت و رفاه و تعاون و همکاري و همبستگي همگاني و حکومت حخق و عدل جهاني و غلبه حق بر باطل. و جنود (الله) بر جنود (شيطان) و نجات مستضعفان و نابودي مستکبران و خلافت مومنان و شايستگان به رهبري يک رجل و ابرمرد الهي است که موعود انبياء و اديان و دوازدهمين اوصياء و خلفاء پيغمبر آخر الزمان است.
اين محتوا،و اين هدف و اين پايان وعاقبت مطلوب هر فطرت و خواسته وجدان هر انسان است.
حکومت عدل و نظام الهي و قانون واحد و لو تبعيضات، و برداشته شدن مرزها و آزادي انسانها و برچيده شدن اين رژيمها و نظامهاي طاغوت بروز مطلوب بشر است.
کدام انسان است که با اين همه مظالم و ستمگريها موافق باشد؟ و کدام انسان است که با صرف اين بودجههاي تسليحاتي سنگين و کمرشکن که براي حفظ رژيمها و مرزهائي است که در اثر تقسيم دنيا به مناطق سلطه و نفوذ طاغوتها و حزبها و گروههاي طاغوتي برقرار شده است موافق باشد، کدام انسان است که تقسيم ملل دنيا را به غالب و مغلوب و سلطهگر و زير سلطه و استضعافگر و استضعاف شده و پيشرفته و عقب مانده وجدانا قبول داشته باشد.
چرا دسترنج مردم ضعيف و کارگر و کشاورز بايد به مصرف تجملات و نگهداري کاخهاي مثل کاخ اليزه و کاخ سفيد و کاخ بوکينگهام و کاخ کرملين و هزارها کاخ ديگر برسد در حالي که صدها ميليون بشر از حداقل زندگي و خوراک و پوشاک و مسکن عادي محروم باشند؟
اين کشور گشائيها و اين توسعهطلبيها که نمونهاش توسعه طلبيهاي بيحد و حصر آمريکا و شوروي است تا کي بايد ادامه پيدا کند؟ اين انسانهاي محروم که در جمهوريهاي شوروي خصوص جمهوريهاي آسيائي آن حق نفس کشيدن ندارند و صدايشان و نظرشان در هيچ کجاي دنيا منعکس نيست، در حزب کمونيست شوروي هضم شده و از حق انديشيدن ساده محروم هستند مگر انسان نيستند؟
اين آوارگان فلسطين و اين مسلماناني که در فلسطين و غزه و سواحل رود اردن و جنوب لبنان زندگي ميکنند طبق چه قانون فطرت پسند بايد مورد اين همه جنايات وحشيانه حکومت دست نشانده و تحميلي اسرائيل قرار بگيرند؟ و اين پشتيباني بيدريغ آمريکا از اين همه ظلم و شرارت و قتل عام کوچک و بزرگ و زن و مرد چه توجيهي غير از ماهيت صهيونيسيتي حکومت آمريکا دارد؟
اين مردم مسلمان و محروم عربستان و حرمين شريعين با اين ثروت سرشار و خدادادي که دارند که ميتواند پرجمعيتترين و وسيعترين کشورهاي دنيا را آباد و مترقي و بينياز سازد چرا بايد در فقر و عقبماندگي باقي بمانند، و شاهزادگان سعودي و رژيم کثيف وهابي اموال ملي آنها را به يغما برده و در بانکهاي خارجي و در اختيار بيگانگان و استعمار آمريکا بگذارند و آنچه را هم به صورت ظاهر به مصارف حکومت و نگاهداري نظام وهابي سعودي ميرسانند درحقيقت در شکل معامله اسلحه و غيره به آمريکا برگردانند و بدتر از همه اينکه اين روشهاي ضداسلامي خود را پاي اسلام قلمداد کرده و حکومت خودرا که برخلاف مباني حکومتي اسلامي است شرعي و اسلام معرفي مينمايند.
چرا کارگر و کشاورز در رژيم سرمايهداري و سوسياليستي محکوم به استضعاف است در آن رژيم در استضعاف راکفلرها و هاريمنها و اناسيسها و در اين رژيم در استضعاف سازمانهاي کارگري وکشاورزي و حزب.
فطرت بشر همه اينها را محکوم ميکند و ندا و نهضتي را که بخواهد به اين نظامها پايان دهد و پيامبرگونه و عليوار زمام امور را به دست بگيرد تاييد مينمايد.
اگر حکومت جهاني و واحد خواست به سر نبود، و اگر اين رژيمها و موضعگيريهاشان در برابر يکديگر بر وجدان مردم تحميل نبود سازمان ملل و انديشه حکومت جهاني و ارتش واحد و قانون واحد به بشر عرضه نميشد تا کي سربازان يک حکومت براي دفاع از يک رژيم در برابر حمله رژيم ديگر خونشان ريخته شود هويت مثلا نظام اردن و حکومتهاي بزرگ و کوچکي نظير آن و ارتششان و قوايشان جز حفظ فرمانروائي شخصي مثل ملک حسين يا ديگران چيست آن خوني که در راه حفظ سلطهي ملکحسين يا انورسادات يا قذافي يا صدام حسين يا امير کويت و بحرين و سائر شيوخ ريخته شود در راه چيزي و کسي که ريخته نميشود در راه اسلام و خدا است.
آن جانبازي و آن خونريزي و آن جنگ و دفاعي را فطرت بشر تاييد ميکند که براي اعلاء کلمه الله و سعادت انسان و پاسداري از حقوق انسان و في سبيل الله باشد همان که اسلام که دين فطرت است و کتاب اسلام آن را چنين تفسير و معرفي مينمايد.
الذين آمنوا يقاتلون في سبيل الله و الذين کفروا يقاتلون في سبيل الطاغوت
در راه طاغوت در راه استقرار ديکتاتوري پهلويها و آتاتورکها و هيتلرها و کارترها و استالينها جنگ کردن جنگ با فطرت انسانيت است و اصولا نه فقط فطرت بشر با اين مظاهر
نفرتانگيز موافب نيست طبع جهان نيز مطابقت ندارد و عکس العملهاي آن يا به اصطلاح آثار وضعي اين اعمال و نابرابريها سلب برکات و خيرات است.
پايان يافتن سلطه بشر بر بشر و برقرار شدن حکومت عدل و نظام الهي و لغو اين تبعيضات وبرداشتن اين مرزها همه مطلوب بشر است، و اين سازمان ملل مصنوعي و آلت دست ابرقدرتها هم مجاز آن حقيقت است اگر عدل نباشد و اگر ميل فطري بشر به عدل و امنيت و قانون و سازمانها ي احقاق حقوق نباشد زورمندان و تجاوزگران و سلطهجويان ناچار نميشدند که مقاصد سوء خود را در زير پوشش عدل و صلح و همزيستي مسالمت آميز، و حسن همجواري و حفظ امنيت، و غيره به مردم عرضه کنند و نيازي به اينکه به ظلم و باطل لباس عدل و حق بپوشانند نداشتند ولي چون فطرت بشر حق و عدل را ميخواهد و از باطل و ظلم نفرت دارد اينان با اسمهاي بيمسمي مردم را فريب ميدهند و حاصل آنکه به قول شاعر «اين دروغ از راست ميگيرد فروغ»
بنابراين اجماع ملل و امم بر اينکه پايان جهان سعادت عمومي است و در دنبال اين تاريکيها روشنائي است و مقاومت در برابر حق سرانجامش شکست و نابودي است. اين اصل است، اصل فطري است و اصلي است که با سنت جهان و حرکت عالم و يا بنياد جهان که برحق است موافق است.
خدا ميفرمايد که
«و ما جعلنا السموات و الارض و ما بينهما الا بالحق»
بايد حق بيايد و جهان را سراسر بگيرد و باطل از بين برود و معني (قل جاء الحق و رهق الباطل ان الباطل کان رهوقا) در همه جا و همه رشتهها آشکار شود.
در قرآن مجيد در آيات متعدد به اين قانون خلل ناپذير تصريح شده است و آخرين سخني که در اينجا متذکر ميشويم اين است که جهان و جوامع بشري در حرکات مختلف خود وتحولاتي که به وجود ميآيد مراحلي را پشت سر ميگذارد و از تخليصها و تصفيههاي گوناگون عبور ميکند، تا به تصفيه نهائي که به وسيله حضرت مهدي آل محمد عليهم السلام انجام ميشود برسد در اين تصفيهها و تخليصها به تدريج آنچه بايد ساقط شود شناخته ميشود نظامهائي که بايد منحل گردد و روشهائي که بايد ترک شود همه شناسائي ميشوند آنچه مضر است همه مانند کفها و علفهاي خشک و هرزهاي که روي آبهاي سيلآسا که در اثر باريدن باران جاري ميشود ظاهر ميگردند از ميان ميروند و سودبخش نميشود.
جوامع بشري همه براي پذيرفتن يک تصفيه دامنه دار آماده ميگردد و همين که منادي عدل و مبشر ظهور حضرت مهدي عليه السلام شروع آن تحول بزرگ را اعلام کند جز معاندين و آنانکه در اين تحول بايد تصفيه شوند همه خود را براي انجام
آن آماده ميسازند و از آن استقبال مينمايند.
ذلک بان الله هو الحق و ان مايدعون من دونه الباطل و ان الله هو العلي الکبير»
برگرفته از سايت :المهدويه